همزمان با ماههای نخست فعالیت نماینده جدید برای دو شهرستان در مجلس پس از حدود ۳ سال خالی بودن صندلی آن در صحن بهارستان و برای بررسی مفاد سند چشمانداز توسعه کاشان و همچنین تشریح موانع توسعه منطقه با دکتر علیاصغر شیرهپز، «استاد دانشگاه و مشاور تدوین چشمانداز کاشان» به گفت وگو نشستهایم:
مهمترین چالش توسعه منطقه کاشان از نظر شما که مانع تحقق اهداف توسعه می شود، چیست؟
مطالعات اجتماعی، فرهنگی، نهادي، منابع مالي و اقتصادي انجام شده در منطقه کاشان حاكي از وجود تفرق اجتماعي و سياسي در منطقه كاشان در دو سطح است. اولاًدر طول دهه های گذشته، مناطق مختلفی از کاشان جدا شده و مستقل شده اند، اين در حالي است كه هيچ سازوكار مديريتي براي هماهنگي و همسويي بين شهرستان ها و شهرهای منطقه کاشان اتخاذ نشده است. تعداد قلمروهاي مديريتي (شهرستان ها و شهرها) در منطقه كاشان در ۵۰ سال گذشته، افزايش يافته است که اين امر به جای آنکه فرصتی برای کاشان باشد موجب تفرق مديريتي در کل منطقه كاشان شده است.
در موارد متعدد و در حوزه های مختلف زیرساختی و امکانات و فضای سرمایه گذاری، موازیکاری بین شهرستان های شمال استان زیاد است، مثلاً برخی زیرساخت ها در شهرستان های شمال استان به صورت موازی ایجاد شده اند که می توان با همسویی و هماهنگی، از اتلاف منابع و دوباره کاری و موازی کاری جلوگیری کرد.
برخی زیرساخت های اساسی را می توان در شهرستان کاشان ایجاد کرد تا همه مردم منطقه شمال استان از آن استفاده کنند، به گونهای که از جهت اقتصادی دارای صرفه به مقیاس باشد، در عین حال، زیرساخت هایی در قالب سطح بندی و سلسله مراتب در شهرستان ها توزیع کرد.
توانمندی و قابلیت های اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي منطقه كاشان در شرايط تفرق مديريتي و فقدان اقدامات يكپارچه، هماهنگ وهمسوی منطقه مانع از آن شده است تا كاشان در رقابت با ساير مناطق کشور به جايگاه شايسته دست يابد. فرماندار کاشان هر چند بالاترین مسوول اجرایی شهرستان کاشان است، اما باید رویکردی منطقهای هم داشته باشد زیرا امکانات و زیرساختهای شهرستان کاشان صرفاً برای یک جمعیت ۳۶۰ هزار نفری نیست، بلکه جمعیت بالای ۵۰۰ هزار نفر از امکانات و زیرساخت های کاشان استفاده می کنند.
ضروری است شهردار کاشان هم در ایجاد زیرساخت های شهر کاشان، رویکردی منطقه ای داشته باشد و البته دولت نیز باید اعتبار لازم برای توسعه امکانات و زیرساخت های کاشان را برای جمعیت یک منطقه بالای ۵۰۰ هزار نفر تأمین کند. در حال حاضر شهر کاشان، به بیش از نیم میلیون نفر خدمات ارایه می کند درحالی که منابع تخصیص یافته به کاشان برای پوشش ۳۶۰ هزار نفر است.
مدیران کاشان، باید کاشان را نه صرفاً به عنوان یک شهرستان بلکه به عنوان مجموعه شهری و منطقه به مدیران استانی و ملی معرفی کنند و شرایط خاص کاشان را تبیین کنند تا زیرساخت ها، منابع و امکانات آن متناسب با جمعیت این مجموعه شهری بزرگ باشد. همچنین نهادهای برنامه ریزی و مدیریتی کشور مانند سازمان برنامه وبودجه، وزارت کشور و وزارت راه و شهرسازی باید نگرش منطقه ای به کاشان داشته باشند.
ثانیاً در عرصه عمل بخشی از آنچه امروز به نام سیاست و سیاستورزی در کاشان جاری و ساری است، هر چه باشد نه سیاست اخلاقی و دینی است و نه سیاست حرفه ای است. آن چه درکاشان امروز به نام «رقابت سیاسی» مطرح است، چیزی جز جنگ علیه یکدیگر نیست. گویی تمامی بازیگران سیاسی منطقه جز به حذف و طرد رادیکال یکدیگر نمیاندیشند و گویی که «گفتوگو» را در میان آنان راهی نیست و هر بازیگری، بازیگر دیگر را «سازش ناپذیر» تعریف کرده است.
چندگانگی در نظام سیاسی امروز کاشان، به صورت ناسازگاری بین جناح ها و گروه های سیاسی و اجتماعی ظاهر شده است که باعث ناکارآمدی مدیریتی هم کاشان شده است، مثلاً از سال ۱۳۹۰ تاکنون ۶ فرماندار برای کاشان انتخاب شده است، یعنی به طور متوسط هر دوسال، شهرستان کاشان دارای یک فرماندار بوده است. همچنین از سال ۱۳۸۲ تاکنون ۸ شهردار برای کاشان انتخاب شده است، یعنی کاشان در کمتر از سه سال، یک شهردار داشته است. اساساً می توان با این بیثباتی و تحولات مدیریتی، اهداف توسعهای را محقق کرد؟
فرماندار یا شهردار حداقل در یک دوره ۴ ساله باید با ثبات باشند تا بتوانند اهداف توسعه منطقه را محقق کنند. این در حالیست که مناطقی را به عنوان مناطق توسعهیافته کشور میشناسیم که مدیرانی با عمر مدیریتی ۱۰ سال و بیشتر داشتهاند و اتفاقاً پیش افتادن این مناطق از دیگر شهرستان های ایران به واسطه همین ثبات مدیریتی اتفاق افتاده است .
اولویت اساسی چشم انداز توسعه کاشان هنگام تصویب در سال ۸۹ چه بود؟
برای توسعه منطقه کاشان دو موضوع راهبردی باید در نظر گرفته شود. موضوع راهبردی اول این است که شهرستان های منطقه کاشان از مشابهت های فرهنگی و تاریخی قابل توجهی برخوردارند لذا مدل توسعه کاشان در آینده باید محدودة همگن فرهنگی، تاریخی، طبیعی و جغرافیایی کاشان را به سوی همپیوندی اقتصادی و عملکردی سوق دهد تا از این بابت به منطقه ای منسجم دست یافت.
بنیاد آینده کاشان به جهت گیری عملکردی هماهنگ و همسوی شهرستان های شکل دهنده منطقه کاشان (در شمال استان) و تشکیل یک کل منسجم با ارتباطات درونی گسترده و توجه به وزن فعلی قابل توجه شهر کاشان استوار خواهد بود. این مدل به تعادل فضایی مطلوب و توسعه متوازن منطقه اي نیز منجر و موجب هم افزایی بین فعالیت های توسعه ای شهرستان های مختلف منطقه خواهد شد.
اگر بخواهیم شاخص های توسعه کاشان در شرایط جدید ملی و بین المللی رشد قابل توجهی بیابد، ضروری است در نظام تقسیم کار اقتصادی ـ اجتماعی و فضایی منطقه کاشان تجدید نظر جدی شود؛ فشار زیستمحیطی و فعالیتهای غیرضروری در شهر کاشان کاهش یابد، ضمن اینکه جایگاه و رونق اقتصادی شهر کاشان با تکیه بر جایگزینی فعالیت های متناسب آن، باز تعریف شود.
همچنین نظام اسکان و فعالیت در کل منطقه کاشان با هماهنگي بين شهرستان های شمال استان در زمينه تصميم گيري و استفاده از منابع و قابليت هاي مشترك در امور توسعه اي با توجه به ديدگاههاي آمايشي متعادل شود. در این راستا مشاركت سایر شهرستانها در سرمايهگذاري و فعاليتهاي مشترك در زمينههاي مختلف به ويژه امور زيربنايي برای تأمين منافع مشترك منطقه باید جلب شود.
موضوع راهبردی دوم این است که گروه های سیاسی و اجتماعی کاشان باید در موضوعات توسعهای کاشان، همسو و هماهنگ و هم افزا عمل کنند. توسعه زمانی محقق می شود که گروههای متعدد اجتماعی و سیاسی، علاقمند به دستیابی به نوعی اجماع از طریق مذاکره و همکاری باشند. آن چه از زمان رحلت مرحوم آیتالله یثربی در کاشان تاکنون شاهد آن بوده ایم آن است که چندقطبی فزاینده در کاشان شکل گرفته است و نتیجه این قطب بندی آن است که نظام مدیریتی کاشان را ناکارآمد کرده است، بدین معنا که اولاً مدیرانی که علاقمند به همکاری با سایر گروه های سیاسی و اجتماعی هستند به گونه ای حذف شده اند.
نکته دوم آنکه افرادی که مایل به همکاری با سایر گروهها هستند، به عنوان افرادی معرفی شده اند که به گروه سیاسی شان خیانت کرده اند. سوم آن که اختلافات سیاسی به نبردی تبدیل شده است که در آن فضایی برای همکاری با یکدیگر به منظور حل چالشهای بزرگی که کاشان با آن مواجه است وجود ندارد. وقتی این سه مطلب را با یکدیگر ترکیب میکنیم یک نظام ناکارآمد مدیریت برای کاشان ایجاد شده است و این موضوع، روند توسعه کاشان را با چالش جدی مواجه کرده است.
تحلیل شما از علل ناکارآمدی های مدیریتی در منطقه کاشان چیست؟
دو علت موجب برخی ناکارآمدی های نظام مدیریتی کاشان امروز است. در سطح نخست، کلیت نظام مدیریتی کاشان قادر به ارایه راهبرد های مناسب برای اداره کاشان نبوده است، لذا کمتر در پاسخگویی بهنگام و مناسب به نیازهای عموم مردم موفق بوده است. مثلاً درخواست عموم مردم کاشان در چند دهه گذشته، ارتقای جایگاه کاشان در نظام تقسیمات کشوری است یعنی تبدیل به استان، اما مدیریت کاشان هنوز نتوانسته حتی تفویض اختیارات قابل انتظار در حد فرمانداری ویژه از استان برای اداره بهتر کاشان بگیرد.
زیرساخت های درمانی کاشان نیاز به تحول جدی دارند که باید منابع لازم برای آن تخصیص یابد. مثلاً وضعیت زیرساخت های حمل ونقل مانند اتوبان قم- کاشان هم از جهت روشنایی و هم کیفیت دچار اشکال است ولی هنوز اقدام اجرایی مناسبی انجام نشده است. منطقه ویژه اقتصادی هنوز از جایگاه مناسبی برای استقرار واحدهای صنعتی و اقتصادی برخوردار نیست.
مثال های متعددی از زیرساخت های کاشان می توان ارایه داد که مورد انتظار و نیاز مردم است اما مدیریت بخش های مختلف کاشان نتوانسته اند اقدامات اساسی برای حل آنها انجام دهند. البته این موارد بدین معنا نیست که مدیران تلاش نمی کنند، برعکس مدیران وقت و زمان زیادی صرف برخی پروژه های زیرساختی کاشان می کنند، اما نکته اصلی این است که این تلاش ها متناسب با وسعت و جمعیت تحت پوشش کاشان نیست.
علاوه بر این برخی موضوعات توسعهای هم در هر مقطع زمان با اختلافات مدیران مواجه بوده است. بطور مثال فرودگاه کاشان یا زیرگذر کاشان از جمله زیرساختهایی هستند که در برهههای مختلف با اختلافات مدیریتی مواجه شده اند. البته هر جا که مدیریت کاشان از تدبیر برای شرایط «حال» ناتوان میمانَد، گذشتههای دور و تاریخ کاشان را به کمک میطلبد. واقعیت این است که بعد از مرحوم آیت الله یثربی، موثران اجتماعی و سیاسی کاشان نتوانستهاند شالوده یک رویکرد مسلط و فراگیر را برای توسعه شتابان منطقه پیریزی کنند.
علت دوم این است که نظام مدیریت منطقه در عرصه اجرا هم لنگ میزند. نظام مدیریتی کاشان را در عرصه اجرا و ایجاد نظم و سامان سیاسی ـ اجتماعی منطقه نیز نمی توان موفق ارزیابی کرد. بیتردید، قسمتی از مشکل متوجه اجراست. مدیریت منطقه کاشان هنوز نتوانسته نوعی همزیستی مسالمتآمیز و انطباق کاربردی میان دیدگاه نظری خود با واقعیتهای موجود ایجاد نماید. از این رو، همواره شقاق و تمایزی میان «آنچه میگوید» و «آنچه میکند» وجود دارد. نمی توان کاشان را شایسته« استان شدن» دانست ولی در مقام عمل، اقدام جدی برای تحقق آن، انجام نداد.
بایسته ها و مطالبات قابل طرح در پرتو توسعه منطقه کاشان را شرح دهید؟
بیتردید، توسعه منطقه کاشان(هم در ارتقای جایگاه آن در تقسیمات کشوری و هم بهبود امکانات و منابع و زیرساخت ها)، مطالبه اصلی مردم منطقه است یعنی محل تمرکز و تبلور خواستهها و تقاضاهای اکثریت مردم منطقه است. شاید بتوان گفت مرحوم آیت الله یثربی حامل این رویکرد پس از جنگ تا زمان رحلتش بود. ارکان رویکرد توسعه منطقه کاشان عبارت از دو مفهوم «دارالمؤمنین و میراث غنی فرهنگی» و«کارآمدی در توسعه اقتصادی» است.
مفهوم «دارالمؤمنین و میراث غنی فرهنگی» مشترک در بین همه گروه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سطح منطقه است و با لحاظ کردن همه هویت ها در درون خود، معنا مییابد. برتری و پویایی این مفهوم توسط همه مردم پذیرفته شده است. نمی توان توسعه کاشان را بدون لحاظ هویت دینی و تاریخی آن محقق کرد. البته مفهوم «دارالمومنین و میراث غنی فرهنگی» را باید از آفات یک رویکرد التقاطی نسبت به سنت و گذشته رهایی بخشید.
هدف «توسعه اقتصادی منطقه» شامل ارتقای تولید ناخالص داخلی منطقه، تنوع بخشی به صنعت منطقه با اولویت صنایع با فناوری بالاتر، گسترش صنایع دانش بنیان و خلاق، ارتقای بهره وری بخش کشاورزی و توسعه منطقی بخش خدمات است. برای تحقق این اهداف، ضروری است راهبردهای زیر پیگیری شود:
– ارتقا و بهبود زیرساخت های کاشان در سه حوزه مهم بهداشتی و درمانی، آموزشی و مسیرهای دسترسی و حمل ونقل
– ارتقاي جذب سرمايهگذاري با اولويت سرمايهگذاري مستقيم و بلند مدت
– تأمین منابع پایدار برای توسعه و عمران شهری و روستایی با تاکید بر نظام درآمد- هزینهای منطقه
– بستر سازي وحمايت از گسترش زير ساخت هاي اطلاعاتي – ارتباطي
– خلق فضای کسب و کار مناسب برای جذب سرمایه گذاری به منظور ایجاد یک محیط با ثبات، امن و آگاهی بخش برای فعالیت های اقتصادی
– ایجاد خوشه های صادراتی رقابتی
– فراهم كردن زمينه رشد خدمات پشتیبان توليد در سطوح پيشرفته به منظور ارتقای نقش ملی کاشان
– توسعه خدمات پیشرفته تخصصی به ویژژ] در حوزه درمانی و آموزشی با عملکرد ملی و بین المللی در شهر کاشان
– ايجاد وگسترش فعاليت هاي دانش پايه با فراهم كردن زير ساخت هاي پيشرفته
– ارتقاي رقابت پذيري و كارايي صنعت براساس گسترش صنايع دانش بر و ارتقای سطح فناوری صنایع و دستیابی به فناوریهای پیشرفته
– ارتقای سرمايهگذاري در صنايع با فناوري برتر وصنايع پاك
– ایجاد خوشه های صنعتی از طریق تقویت صنایع کوچک و متوسط و برقراری پیوند آنها با صنایع بزرگ به منظور همافزایی صنعت
– اصلاح ساختار و نظام بهرهبرداری بخش کشاورزی با تشویق کشاورزان به رعایت اندازه های فنی – اقتصادی واحدهای تولیدی
– شکل گیری خوشه صنعت خلاق در کاشان به ویژه بهره گیری از قابلیت های فرهنگی موجود برای ایجاد مراکز رشد صنعت خلاق
– گسترش صنایع دستی بویژه صنایع دارای محتوای فرهنگی و هنری و بهره گیری از صنعت گردشگری
– ارتقای جایگاه رقابتی کاشان نسبت به سایر مقاصد گردشگری کشور با بيشترين حجم تقاضاي گردشگري خارجي (ورودي) به ویژه گردشگران مسلمان
– کارآمد کردن نظام توزیع کالاها و خدمات با استفاده از ساز و کار شفافسازی و اطلاعرسانی و کاهش واسطههای غیر ضرور و ناکارآمد
– گسترش و متنوع سازی بازارهای هدف صادراتی (کالا و خدمات)
– افزایش صادرات محصولات و خدمات جدید و باارزش افزوده بالا
– بهينهسازي مصرف و كاهش شدت انرژي
در شرایط فعلی منطقه کاشان، نماینده مجلس باید دارای چه نگرش و رویکردی برای اداره کاشان باشد؟
در شرایطی که رویکردهای مختلف سیاسی و اجتماعی فعال در منطقه، اراده خود را بر تمامی مناسبات و ملاحظات اجتماعی کاشان تحمیل کرده اند، صرفاً زمانی میتوان رویکردی را در اداره کاشان موفق دانست که نه تنها در عرصه نظری، بلکه در عرصه عملی نیز بتواند از مقبولیت و کارآمدی برخورداربوده و به تنها بازیگر مؤثر در منطقه تبدیل شود.
نماینده مجلس نباید به گروه یا جناح خاصی منتسب باشد و اصولاً نگرش نماینده برای اداره کاشان نباید سیاسی باشد، اتفاقاً رویکرد و نگرش نماینده مجلس باید نگرش توسعه منطقه باشد و تمام نگرشها و رویکردهای دیگر ذیل این رویکرد تعریف شوند. لذا نماینده مجلس باید درک و برداشت مشخصی از راهبردهای توسعه منطقه داشته باشند، توان عملیاتی و اجرایی کردن آن را داشته باشد، خود بهمثابه تجلی عملی برای تحقق رویکرد توسعه منطقه رفتار نماید و محتوای رویکرد توسعه منطقه را به تنگنظری های سیاسی آلوده نسازد. البته توسعه با رویکرد توجه به ارزش های دارالمؤمنین، میراث غنی فرهنگی و توسعه زیرساخت ها و امکانات منطقه و تقویت سرمایه گذاری محقق می شود.
نقش نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل در مجلس در ایجاد تعادل در نظام سیاسی کاشان چیست؟
واقعيت این است که منطقه کاشان تحت کنترل تلاش برخی گروه ها و افراد سیاسی و اجتماعی براي رسيدن به اهداف متفاوت خود است که مبتنی بر تنوع منافع و اهداف فردي یا گروهی آنهاست كه فقط تا زماني به اهداف کلان توسعه منطقه علاقه نشان ميدهند كه مقاصد آنها را برآورده سازد.
تضادهای درون کاشان در سالهای اخیر، پديدهاي نادر و گذرا نیست كه به راحتي و در کوتاه مدت از طريق اقدام مديريتي مناسب بتوان آن را ريشهكن کرد. در سال های اخیر منطقه کاشان، میدان قدرتی شده است كه در آن افراد و گروه ها منابع مختلف قدرت خود را به منظور كنترل موقعيتخود و تحقق اهدافي كه در نظر آنها با ارزش است به كار ميبرند. منطقه کاشان، فضایی بشدت سیاسی است که برای کاهش هزینههای اداره امور منطقه، باید از تاثیر عامل سیاسی بر عملکرد ارکان مدیریتی آن جلوگیری کرد.
نماینده مجلس به علت ترکیب هویتی متعدد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داخل منطقه با دشواریهای زیادی در مورد تبیین و تعیین «مصلحت منطقه» روبروست. چگونه میتوان در این مجموعه ناهمگون و گاهی متعارض به یک توافق و اجماع در مورد مصلحت منطقه دست یافت؟ به عبارت دیگر چگونه میتوان این تفاوتها و تنوع ها را در قالب یک کل منسجم و یکپارچه قرار داد و از آنها هماهنگی و وحدت بوجود آورد؟
همه گروه های سیاسی منطقه کاشان مایل اند در لوای منافع خود، به خواسته های خود برسند و تحقق این امر در حالتی که تفاوت میان انتظارات زیاد است، کاری دشوار و گاهی محال می شود. قرار دادن منافع متعارض گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی در چارچوب اهداف مشترک توسعه منطقه، تراژدی اصلی منطقه است. نماینده مجلس باید مجموعه ای از منافع متنوع را آنچنان هماهنگ سازد که به تقاضاهای متفاوت پاسخ داده و نوعی انسجام و یکپارچگی در عین افتراق و تفاوت بوجود آورد.
نماینده مجلس باید بتواند زمینه مساعدی فراهم آورد تا همگان با دیدگاه های متفاوت در آن مشارکت کنند و ارزشهایی را ترویج نماید که تحمل و پذیرش دیدگاه های متعارض و مخالف را نهادینه می سازد. نماینده مجلس باید در کاهش قطبی شدن منطقه، پذیرش نگرش های متفاوت و احترام به نظر دیگران، ایجاد ائتلاف، حل اختلافات، مذاکره و مصالحه نقش سازنده ای ایفا کند که ابزار آن گسترش گفتگوست.
گفتوگو اصولاً نقش مهمی در فعالیت نماینده مجلس برعهده دارد. گفتوگو اصولاً نقش نزدیکساز دارد، حتی اگر به راهحلی نرسند، چون گفتوگو با دیگری مبتنی بر پذیرش دیگری است. خود این عمل که گفتوگو میکنید یعنی من تو را میپذیرم و به رسمیت میشناسم. فقدان گفتوگو اصولاً بستری برای پیدایش نگاههای منفی و ناهنجاریها و سوءظنها و از دست دادن فرصتها فراهم میکند. ایجاد گفتوگو افزون بر این، خط بطلان و تلاشی مؤثر در جهت از بین بردن آن خاستگاه است.
نقش نماینده مجلس برای کاهش شدت رقابت های سیاسی در کاشان چیست؟
فعالیت های نماینده مجلس اولاً باید منطبق با نظام ارزشی مورد پذیرش اکثریت مردم(ارزش های دینی و میراث غنی فرهنگی) و سیاست های وی معطوف به بهبود زندگی روزمره مردم (ارتقای کیفیت زندگی) باشد. لذا باید بتواند گروه ها و هویتهای متکثر کاشان را مدیریت و آنها را به متن رویکرد توسعه کاشان و اجرای آن وارد کند و یک جغرافیای مشترک برای توسعه کاشان بین گروه های سیاسی و اجتماعی کاشان ترسیم و توان سازماندهی گروه ها و جناح ها را حول محور توسعه کاشان داشته باشد.
نماینده مجلس باید توانمندی درک و پاسخگویی بهنگام به تقاضاهای مردم منطقه کاشان برای توسعه شتابان زیرساخت ها و امکانات و سرمایه گذاری را داشته باشد. همچنین نماینده کاشان و آران و بیدگل باید ظرفیت بازیگری و نقشآفرینی در سطح ملی و منطقهای برای ارتقای جایگاه کاشان در سطح ملی را داشته باشد.
نقش نماینده مجلس در ارایه چهره همگون و یگانه از مدیریت و کاهش چندصدایی در اداره منطقه کاشان چه خواهد بود؟
هرگاه مديريت حرفهاي نباشد، هر اقدامي در جهت پیشرفت به ابتذال كشيده مي شود. بين آنچه كه منطقه کاشان بر مبناي توانمندی ها و قابليت هايش مي تواند باشد و آنچه كه در حال حاضر هست فاصلهاي زیاد وجود دارد كه مهمترین عاملي كه اين شكاف بزرگ را توضيح مي دهد «كيفيت سياست گذاري و مدیریت منطقه» است.
بهبودي حتي جزئي در كيفيت مدیریت و سياست گذاري آثار گسترده بر آینده منطقه خواهد داشت. ذهنيت سياست گذاری کلان منطقه کاشان، عاري از يك دیدگاه مشخص كاربردي و عملي براي اداره منطقه در زمينه هاي مختلف است و به اين لحاظ از بحران هويت رنج میبرد که منتهی به چند صدایی و تصمیمات متناقض در اداره منطقه کاشان شده است. چنانچه نظام تصمیمگیری زمینه سازگاری و هماهنگی تصمیمات را فراهم نسازد، تصمیمات به طور ناسازگار و متناقض اتخاذ میشوند، تصمیمات متناقض و ناسازگار اثر یکدیگر را خنثی میکنند و امکانات و منابعی را که در جهت اجرای آنها مصرف می شوند هدر می دهند. با هدر رفتن منابع، کیفیت اداره امور منطقه تنزل می کند.
نماینده مجلس باید تلاش کند تا تصمیمات مختلف، متنوع و متعددی که برای اداره امور منطقه کاشان اتخاذ می شود به هم مرتبط بوده و با هم هماهنگ و سازگار باشند.
با توجه به استقرار دولت جدید، مدیران آینده کاشان باید دارای چه ویژگیهایی باشند؟
خوب است که در ماه های اولیه استقرار دولت جدید، برنامه اجرایی پیشرفت منطقه نیز به مدیران ارشد دولت جدید ارایه شود تا انتظارات کاشان از دولت جدید مشخص باشد و اتفاقاً مدیران منطقه هم بر اساس این برنامه پیشرفت انتخاب شوند. واقعیت این است که مدیران نباید فقط با شاخص سیاسی و جناحی انتخاب شوند همان گونه که در سالهای گذشته انتخاب شده اند. برای انتخاب مدیران کاشان، ابتدا باید مسایل راهبردی کاشان مشخص و اولویت بندی شوند. شاخص مدیران توانمند و شایسته، توانمندی آنان برای «حل مسایل راهبردی» منطقه کاشان است. به بیان دیگر زمانی به مدیریتی میتوان مدیریت مؤثر و موفق اطلاق کرد که مردم منطقه در چهره چنین مدیریتی، تصویری از «راهکارهای قابل اجرا برای حل مسایل راهبردی منطقه» ببینند.
هر مدیریتی که این خاصیت را از دست بدهد، به طور فزایندهای خود به جزئی از مشکل تبدیل خواهد شد. اینکه گروه ها و جناح ها در جمع کوچک خود، مدیری را با توانمندی متوسط انتخاب و بر مدیریت کاشان تحمیل کنند، روند توسعه کاشان را با اختلال جدی مواجه خواهند کرد. لذا مدیران آینده کاشان باید:
۱٫ به تقاضاهای مشروع مردم به ویژه ارتقا در نظام تقسیمات کشوری و تفویض اختیارات مطلوب وکافی به کاشان پاسخگو باشند.
۲٫ راهنمای عمل برای توسعه منطقه در حوزه های مختلف داشته باشند، راهبردهای کلان توسعه منطقه مشخص است مهم اینست که مدیران آینده بتوانند این جهات مهم را اجرایی کنند ومردم هم آثار واقعی آن را درک نمایند.
۳٫ توانمندی تدبیردر «شرایط فقدان تصمیم» را داشته باشد. در حالی که امکان ارتقای کاشان در تقسیمات کشور در کوتاه مدت وجود ندارد، ضروری است تا مدیران کاشان در همه حوزه ها، تدابیر مناسب بیاندیشند و در هماهنگی کامل با یکدیگر، آنها را اجرایی کنند.
۴٫ توانمندی تحصیل منافع و مصالح در عرصههای منطقه ای و ملی برای کاشان در دولت جدید را داشته باشد.
۵٫ چهرهای یگانه و همگون از مدیریت کل منطقه را در سطح استان و کشور ارایه کنند. ارایه اختلاف نظرهای مدیران کاشان در سطح استان وکشور، در نوع نگاه دولت به کاشان، اثر جدی دارد.
۶٫ توانمندی تعریف شدن به عنوان جزئی از راهحل مشکلات مردم (نه جزئی از مشکلات) را داشته باشد.
۷٫ و در یک کلام قابلیت ارایه قابلیت ها و توانمندی های منطقه را در سطح ملی داشته باشند. البته ارایه توانمندی و قابلیت های کاشان برای مدیران استانی و ملی بدین مفهوم است که دولت در سطوح مختلف، متناسب با نیازهای واقعی منطقه کاشان، برای زیرساخت ها و امکانات و فضای سرمایه گذاری از توسعه کاشان حمایت کند. توجه به کاشان صرفاً به عنوان یک شهرستان، خلاف واقعیات موجود منطقه است. بدون تغییر در نگرش دولت به منطقه کاشان، جریان توسعه منطقه رونق نخواهد گرفت.