تاریخ : پنج شنبه, ۳۰ شهریور , ۱۴۰۲ 7 ربيع أول 1445 Thursday, 21 September , 2023
0
شرحی بر مطالبات شهری توان‌یابان، در گفتگو با فضه ریاضی‌مقدم و شیرین عربشاهی

حکایت ما و شهر نامناسب

  • کد خبر : 6620
  • ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۵
حکایت ما و شهر نامناسب

مهدی سلطانی‌راد |

گفت‌وگو با دو تن از توان‌یابان نامدار شهرمان پیرامون معضل مناسب‌سازی شهری شاید در حوالی ۱۲ آذر امسال- روز جهانی معلولان-مناسب‌تر می‌نمود اما هم به دلیل اعتراضات اخیر معلولان درباره حذف سهم آنها از بودجه ۱۴۰۲ و هم لزوم نگاه همیشگی به دغدغه‌های این قشر، خالی از لطف نیست.

از آن جا که در کاشان بیشترین مطالبۀ قشر معلول و توان‌یاب درباره حوزه «مناسب‎سازی شهری»است،بی‌شک شرحِ شفافِ نارسایی‌ها در این حوزه در گفت‌وگو با دو توان‌یابِ فعال و شناخته‌شده در حوزه ادبیات و هنر شهرستان هم به سطح آگاهی جامعه درباره لزوم درک این قشر و راه‌های همراهی با آنان می‌انجامد و هم مسئولان مختلف را جهت گذار از سیستم وعده و وعید و گفتاردرمانی، تشویق و به تکاپو می‌اندازد.

دردسری به نام خیابان رجایی!

شیرین عربشاهی (شاعر توان یاب کاشانی) در موضوع مناسب سازی معابر شهری با تأکید بر لزوم مناسب سازی فضاهای شهری با تاکید بر نیازهای افراد دارای معلولیت می‌گوید: مناسب‌سازی فضاهای شهری برای معلولین جسمی حرکتی در سالهای اخیر بیشتر از جانب مسئولین نمود لفظی داشته تا اقدام عاجل و عملی،نشان به آن نشان که همین حالا در بسیاری از معابر،پارک‌ها، بانک‌ها و مراکز شهری کاشان با معضل نامناسب بودن فضا برای استفاده از آنها مواجهیم.

عربشاهی می‌گوید: با نگاهی به شهر کاشان در می‌یابیم در عمل هیچ گونه فعالیتی دائر بر طراحی و یا مناسب‌سازی در پیاده‌روها انجام نشده. در اغلب معابر شهری از خیابان برای ورود به پیاده‌رو پل مسطح و مناسبی وجود ندارد. یک فرد ویلچری باید ۱۰۰ متر در خیابان خلاف حرکت خودرو‌ها از ۱۵ خرداد به سمت چهارراه را با تمام خطرات موجود طی کند تا به پلی مسطح با خیابان برسد و به پیاده رو برود. مانع بعدی رمپ اولیه اداره پست است که فرد ویلچری نمی‌تواند به تنهایی از در اولیه وارد اداره پست شود!

این توان یاب معتقد است: در خیابان رجایی هیچ مسیری برای ما معلولین جهت رفتن به سمت دیگر خیابان وجود ندارد. تمام پیاده‌رو این خیابان با موانعی بسته شده که فقط یک فرد سالم می‌تواند از بین آن ها عبور کند! پیاده‌رو موضوعی حیاتی و بسیار مهم در ارتباط با افراد دارای معلولیت است. پیاده‌روهای شهر ما با ناهمواری زیادی روبه‌روست که واقعا حرکت با ویلچر در آن سخت است، یعنی اختلال بین پیاده‌رو و خیابان‌ها دردسری بزرگ برای ماست. اکثر پل‌های فلزی پیاده رو به خیابان ها، در قسمت ورود به خیابان برای یک فرد ویلچری هموار نیست به‌طور مثال شما پل‌های پیاده‌رو در خیابان محتشم را دیده‌اید؟ واقعا وحشتناک هستند.

.. و اتوبوس‌های مناسبی که با استخاره وارد کردند!

عربشاهی در ادامه می‌گوید: بارها مجبور شده‌ام نصف بیشتر طول خیابان را طی کنم تا به یک پل برسم و بتوانم به پیاده‌رو و یا بالعکس بروم.متاسفانه طرح جدید میدان کمال‌الملک که چند سال پیش به بهره‌برداری رسیده نیز حتی یک ورودیِ مناسب برای معلولان ندارد. دو سال قبل برای بازدید از نمایشگاه دوستم در این مکان با مشکل زیادی روبرو شدم که همشهریان کمک کردند تا از موانع رد شوم!

وی در شرح مشکلات و معضلات تردد در شهر کاشان برای یک توان‌یاب می‌پرسد: چرا چهارراه ها و تقاطع شهری به علائم هشدار دهندۀ معلولین مجهز نیست؟چرا بعضی از پاساژها، ساختمان‌های اداری و حتی ساختمان های پزشکی آسانسور مناسب ندارند؟عربشاهی البته با کنایه ادامه می‌دهد: البته خوشحالیم که گویا اتوبوس‌های جدیدِ ناوگان حمل‌ونقل عمومیِ شهر،دارای قابلیت خدمات‌دهی به معلولان هستند. گویا پس از آن اتوبوسی که چند سال قبل مناسب ما بود و رونمایی شد و نمی‌دانیم کجا رفت این بار بالاخره استخاره‌های مسئولان جوب داد !

این توان‌یاب همچنین با انتقاد به عدم اجرای کامل قانون حمایت جامع از معلولان مصوب سال ۹۶ و گلایه از تبعیض و بی‌توجهی مادی نسبت به معلولانِ دارای عارضه شدید توسط دولت می‌گوید:«معلولان و جانبازان به‌عنوان شهروندان جامعه دارای حق و حقوق انسانی و منصفانه هستند که باید به آنها توجه شود. من به‌عنوان یک فرد توان‌خواه از مسئولین کشوری، استانی و شهری تقاضا دارم به جای وعده و قول‌های بی اساس در راستای رسیدن به شهری بی مانع قدم بردارند. ما بیشتر از شنیدن به عملکردهای اصولی و استاندارد نیاز داریم.»

ورود ممنوع برای یک معلول، از پارک و بازار تا سینما و بانک!

فضّه ریاضی‌مقدم نیز توان‌یاب دیگر کاشانی و فعال در حوزه هنر نقاشی است. او را هم برای مشارکت در این بحث فراخواندیم. وی با بیان این که در یکی از روزهای گرم تیرماه ۸۴ بر اثر یک حادثه تصادف، ضایعه نخاعی شدم می‌گوید: از ۱۳ سالگی دیگر این ویلچر بود که همدم روز و شبم شد اما می‌خواهم با سوگمندی بگویم داستان دغدغه‌های عبورومرور ما در سطح شهر، گاه چنان غمناک می‌شود که گمان می‌بری در قبالش فقط باید سکوت کرد اما نه، گاهی نمی‌شود که نمی‌شود. باید فریاد زد و فریاد. سکوت چرا؟

وی با بیان این که صدای ما توان‌یابان را که در شهر و حتی در کل ایران با موانع متعدد روبروییم نمی‌شنود، با طرح چند پرسش می‌گوید: آیا زندگی کردن فقط برای آنهایی است که با پای سالم در این شهر قدم بر می‌دارند؟ آیا ما شهروند این شهر و جامعه نیستیم؟ مناسب‌سازیِ نزدیک به ایده‌آل برای یک توان‌یاب در این شهر کجاست؟

ریاضی‌مقدم معتقد است: ما هر بار فریاد زدیم در شهر برای رفت وآمد و تردد مشکل داریم غیر از پاسخِ شعاری از مسئولان، عملی ندیدم. در ایران ما فقط روز ۱۲آذر «روز توانیاب» نیست که با گرفتن یک جشن و تبریک به یاد توان‌یاب بیفتیم بلکه در ایران هر روز، روز توان‌یاب است. ما وقتی با این حجم مشکلات روبرو هستیم که دلمان شکسته پس به تبریک یک روز خاص نیاز نداریم! به جای این سمبلیک‌بازی‌ها، بیایند و مشکلات‌مان را اساسی حل کنند.

این هنرمند توان‌یاب با بیان این که بهمن ۹۷ در جلسه‌ای به میزبانی شهرداری و به نمایندگی از همه دوستان توان‌یاب درباره مشکلات‌مان صحبت کردم می‌گوید: در آن جلسه مسؤلین اداراتی مانند اتوبوس‌رانی، بهزیستی، پلیس راهور و… قول هایی دادند و گفتند تا چند ماه دیگر همه مشکلات شماها حل می‌شود. مسئول اتوبوسرانی در آن روزها بعد از چند روز با من تماس گرفت که دو تا از اتوبوس‌ها را برایتان مناسب سازی کرده‌ایم ولی منتظر سکوها هستیم که مهیا شوند و تازه قول می‌دهیم ۱۲ اتوبوس دیگر را نیز تا دو ماه آینده مناسب‌سازی کنیم. القصه، از آن قول مدتها گذشت تا اینکه به تازگی نمیدانم آفتاب از کجا درآمد و سر وکله اتوبوس‌هایی با قابلیت خدمات‌دهی به معلولان پیدا شد که البته مطمئنم این هم از صدقه سر اعتراض‌های ما بود ..

به گفته‌ی ریاضی مقدم یک سال و نیم پیش، جلسه‌ای در فرمانداری با موضوع حل مشکلات توان یابان تشکیل و این بار همه ارگانهای مسؤل حاضر بودند اما چه جلسه ای؟باز مثل همیشه، قول‌ها و وعده‌ها! و حاشیه‌های زیاد! و نوشتن در کاغذها! و عملی‌نشدن وعده ها! در همان جلسه من برای گیت‌های ناقص و تنگ که در پیاده رو جهت عبور ویلچری‌ها از مسیر میدان امام حسین تا چهارراه نصب کرده‌اند گفتم اما برخی همانجا گفتندکه این معضل برطرف شده و دیگر مشکلی وجود ندارد اما وقتی سری به شهر زدم و آن گیت‌ها را دیدم، هیچ خبری از اصلاح آنها ندیدم! یا درباره سکویی که کنار ایستگاه اتوبوس -روبروی سینما- سرپا کرده بودند! سکویی که به خاطر شیب تندش حتی آدم سالم هم نمی‌توانست از آن بالا برود چه رسد به ما ویلچری ها! اما برای این امور، دریغ از یک مشورت با فرد ویلچری و راهنمایی گرفتن از آنها.

این هنرمند توان یاب در ادامه خطاب به مسؤلان شهری می‌پرسد: چرا منِ توان‌یاب حق اینکه هر ساعتی خواستم در شهر رفت و آمد را ندارم؟ این است معنی احترام به حقوق شهروندی؟ این است احترام به یک توان‌یاب؟ مگر یک رمپ در شهر چقد هزینه دارد؟ مگر ساماندهی پلهای بلوک و سیمانی مابین خیابان و پیاده‌روها چقد هزینه دارد و چقدر زمان می‌برد؟ اختصاص چند ون به تعدادی توان‌یاب چه سختی و مرارتی دارد؟ به خدا اگر بخواهند یک شبه همه این معضلات حل می‌شود.

وی ادامه می دهد: مدتی پیش برای گرفتن کارت ملی جدید در یکی از دفاتر چند پله را با کمک پدرم بالارفتم که به علت ضایع نخاعی بودنم، دستگاه نتوانست اثر انگشتانم را شناسایی کند و کار انجام نشد. کارمند دفتر گفت فردا به ثبت احوال بروید تا به شما کد بدهند اما دیگر آنجا نیاز نیست شما پله‌ها را بالا و پایین کنید. اما نشان به آن نشان که منِ ضایعه نخاعی باید ۱۶پله اداره ثبت احوال را طی می‌کردم! آن روز باز عصبانی شدم و دلم گرفت. دلم گرفت از این که در مملکت ما هنوز عده‌ای نمی‌دانند فرد ضایعه نخاعی انگشتانش شناسایی نمی‌شود. چرا برای یک فرد معلول نخاعی درِ یک اداره با وجود پله و موانع مختلف، باید بسته باشد؟!

فضه ریاضی مقدم، مثل بقیه شهروندان سینمارفتن و تردد آسان در بازار را حق توان‌یابان می داند می گوید: سینما راه هموار برای استفاده ما ندارد، با موانع ابتدای پارک‌ها، لاجرم با کمک چند نفر و جابجایی ویلچر وارد پارک می‌شویم. در بازار کاشان حتی یک شیب کوچک درکنار پله ها نیست که ما هم به راحتی در بازار رفت و آمد کنیم. این است شهر مناسب سازی شده!گویی برای ما در مقابل پارک و بانک و سینما یک تابلویِ نامرئی ورود ممنوع گذاشته‌اند!

وی همچنین در ادامه گلایه هایش می گوید: در کل شهر برای ارتباط پیاده رو با خیابان، پل‌های سیمانی تعبیه کرده‌اند که برای ویلچرنشین‌ها مثل سم است و مایه عذاب! بارها شده که چرخ جلوی ویلچر توان‌یابان هنگام عبور از این پل های دارای شیار، منحرف شده و آنها به زمین خورده‌اند. شخصأ با ویلچر برقی هم که گاهی در شهر تردد می‌کنم، از این پل‌ها و فاصله بین شان می‌ترسم و باید منتظر باشم تا دیگرانی بیایند و از آنها کمک بگیرم.

*بازنشر از شماره ۹۰ نشریه “مردم سیلک”، ۲۶ بهمن ۱۴۰۱

لینک کوتاه : https://kashanonline.com/?p=6620

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.