کاشان آنلاین : صادق هدایت بوف کور را با این جملات آغاز میکند: «در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد … عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند.»
زخمهایی بر پیکر شهر ما وجود دارد که هرازگاهی نیشتر میخورند و پروایی نیست که این کهنهزخمها التیام یابند. داستان تخریب عمارت دولتخانه (مهمانسرای دوره صفویه) و یا همان عمارت تلگرافخانه در میان ۱۵ خرداد (مجسمه سابق) را خیلی ها دیگر فراموش کردهاند. اگر کسانی قصد دارند که از پیشینه آن بنا مطلع شوند به کتاب جستارهایی درباره کاشان ( مقالات حسن نراقی و دیگران ) مراجعه کنند.
در این کوتاه سخن برآنم که علت تخریب این بنا را بهصورت مختصر یادآوری کنم. گام نخست این تخریب در رژیم سابق برداشته، به صورتی که در پشت این عمارت باشکوه خیابانی احداث شد که اول به خیابان آران و بعد به نام «فرح» و سپس آیتالله طالقانی تغییر نام داد. شهرداری در آن زمان با احداث این خیابان در روبروی خیابان شهید رجایی (صبا) قصد داشت تا عمارت را از میان بردارد زیرا آن را قدیمی و متروکه و بیخاصیت میپنداشت.
در مقابل دلسوزان آثار ملی مانع از تخریب شدند و موضوع در آن دوره مسکوت ماند و برای رفتوآمد به طرف شهر آرانوبیدگل از کنار عمارت راهی مارپیچ به صورت موقت احداث شد ولی همواره ارتباط دو خیابان فرح و صبا با میدان از طریق این کنارگذر با مشکلاتی روبرو بود، کاری که امروز پس از تخریب انجام گرفت اگر در آن دوره انجام شده بود عمارت مصون می ماند و اهالی شهر میتوانستند از دو سوی آن رفتوآمد کنند و امروز به جای دیدن یک کیوسک فلزی شاهد عمارتی باشکوه و رفیع از دوره صفویه باشند.
در یک روز جمعه، بهتاریخ ۱۱ اسفند ۵۷ مسئولان شهر به اغوای بعضی افراد، در مدت ۴ ساعت یک بنای ۴۰۰ ساله را که به قول عوام «کپه ظلم» بود از میان برداشتند و دانسته یا ندانسته تیشه بر ریشه میراث گذشته خود زدند. بنده نیز مثل سایر شهروندان شاهد اردوکشی کمپرسیها و لودرهایی بودم که شهرداری آنها را فرماندهی میکرد.
در عصر آن جمعه، «دیگر نه از تاک نشان ماند، نه از تاکنشان». این تخریب نه اولین بود و نه آخرین آن، که بیفرهنگی نیز جزء خردهفرهنگ هاست و شاید هم میراث زشتی از گذشته و به قول هدایت عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند.
مرحوم حسن نراقی، گویا خود نیز احساس کرده بود که روزی ممکن است این بنا مورد تعرض و تخریب قرار گیرد، از این رو در پایان گزارش ارزشمند خود می نویسد «این یگانه ساختمانی است که از آثار و ابنیه دولتخانه و چهارباغ صفوی که به صورت قدیم خود باقی ماند،اینک مقتضی است که اداره کل باستان شناسی آن را در فهرست قانونی آثار و ابنیهی تاریخی به ثبت برساند تا از تجاوزات احتمالی مصمون گردد.»
زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند (رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور در آن دوره) طی نامهای سرگشاده در یکی از روزنامهها خطاب به مردم و مسئولان کاشان نوشت « پدرانتان این بنای تاریخی و باارزش را در مدت حدود ۴۰۰ سال حفظ کردند، شما را چه شد که به یکبارگی آن را ویران کردید.»
مرحوم اللهیار صالح نیز که عضو انجمن آثار ملی و از مدافعان حفظ میراث گذشته بود روزی که شنید بنای تلگرافخانه را خراب کردهاند گفت بالاخره تمعکاران کار خود را کردند. سالها بود که چنین قصدی داشتند.
از دیگر ابنیه تاریخی کاشان که در دوره گذشته تخریب شد عمارت مسکونی فرّخ خان امینالدوله غفاری است. طرح و نقشه اولیه این بنا را فرخخان در سفر اروپا با خود به ایران آورد و با تلفیقی از سبک معماری ایرانی- فرنگی عمارت دو اشکوبهی باشکوهی با ستونهای سنگی در کاشان احداث کرد. این عمارت بعد از فوت فرخخان به دیوان خانه (فرمانداری) کاشان تبدیل و سپس توسط حاج محمدصادق نقوی خریداری و وقف بر بیمارستان شد. در حدود سالهای ۱۳۴۴ اداره بهداری کاشان با مخارج سنگینی این بنای استوار و بیمانند را تخریب و بر رویش ساختمان جدید بیماستان نقوی را بنا کرد.
دیگر بنای تاریخی و با ارزش کاشان اداره انحصار تنباکو (ادارهی دخانیات) در نبش میدان دروازه دولت بود، مجموعهای از چند ساختمان و انبار با طاقهای ضربی که ویژگی خاصی داشت و میتوانست محل مناسبی برای موزه مردمشناسی در آینده باشد. آن بنا نیز توسط مسئولان وقت اداره دخانیات تخریب و به جایش ساختمان نازیبای فعلی را ساختند.
در خیابان اباذر، در انتهای کوچه دارایی منزل مسکونی یکی از پسران نایب حسین بود که جزء اموال خالصهی دولت قرار داشت و در اختیار اداره دارایی کاشان بود. عمارتی دوطبقه با ستونهایی بلند و ایوانی وسیع که با سایر منازل مسکونی کاشان تفاوت زیادی داشت و درخت خرمایی کهنسال هم در حیاط آن بود، آن را نیز تخریب و ساختمان جدیدی بر رویش احداث کردند.
بزرگترین و مهمترین تخریب ابنیه تاریخی کاشان که متاسفانه در همین چند سال اخیر صورت گرفت کاروانسرای آجری و مجموعهی تاریخی باغ سردار و متعلقات آن در خیابان ژاندارمری سابق بود که در اختیار گروهان ژاندارمری کاشان قرار داشت.
این مجموعهی بههمپیوسته بخش مهمی از حافظه تاریخی کاشان را از دوره ماشاءالله خان سردار کاشی در خود پنهان داشت که میتوانست خاطراتش با ارگ کریمخانی شیراز را همآوایی کند. دانشورانِ خاندان آریانپور کاشانی تلاش زیادی کردند تا این ابنیهی باارزش را حفظ و به دانشگاهی تبدیل کنند ولی موفق نشدند. آن مجموعه نیز تدریجا تخریب و به خانه های سازمانی تبدیل شد.
باز تخریب خانهی معروف محمد دبیرالصنایع، هنرمند نقاش واقع در خیابان غیاث الدین جمشید، محل کنونی اداره مخابرات و باغ مسکونی مرحوم ارباب محمد آقاتوکلی که وقف بر سازمان شیروخورشید کاشان بود. این دو بنای باارزش و شکیل با مساحت زیاد در مسیر قنات عبدالرزاقخان قرار داشتند و دارای باغچهخانه باصفا و در عمارت با گچبری و نقاشی های هنرمندانه مرحوم دبیر و سمسام قمی (محمود تندری) شاعر و نقاش دورهی پهلوی اول تزیین شده بودند که به علت بی توجهی مسئولان تخریب شدند. در حالی که در اطراف تمامی بناهای یاد شده مکان های مخروبه و زمینهای مسطح قرار داشت.
باستانشناسان نوشتهاند «بیشتر ویژگیهای معماری کهن ما مکتوب نشده و هرگاه گوشهای از آن ویران شوند دیگر قابل جبران نخواهد بود.» مواردی که برشمرده شد گوشهای از اقدامات تخریبی ادارات دولتی کاشان است. دیگر در مورد اقدامات عدهای ناآگاه و یا تماع که هر روزه منازل مسکونی با ارزش قدیمی خود و یا مساجد و تکایا و زیارتگاهها و حمامها و گذرگاهها و دیگر بناهای تاریخی را تحت عنوان بازسازی و نوسازی تخریب و ویران میکنند سخنی نمیگویم و حرف آن سیاح فرنگی را متذکر میشوم که گفت «مردم ایران عادت ندارند که بناهای قدیمی و خانههای پدرانشان را حفظ و نگهداری کنند، بلکه آنها را تخریب و بر رویش ساختمانهای جدیدی میسازند.»
گرچه کاشان را در شمار شهرهایی دانستهاند که تاکنون در بافت قدیمی توانسته هویت گذشته خود را حفظ کند، با این همه اگر مسئولان فرهنگی و شهروندان غیور در نگهداری میراث نیاکان غفلت کنند و در جلوگیری از آسیبهایی که هر روزه بر بافت قدیم شهر وارد می شود کوتاهی کنند،داستان ربودن کوبههای باارزش مسجد آقابزرگ و کاشی های ۷۰۰ ساله منار تاریخی زینالدین باز هم تکرار و خاطره تلخ سرقت محراب زرین فام و معروف مسجد میرعماد میدان سنگ تداعی و باز شبیخونی دیگر چونان نیشتری بر پیکر بی دفاع ابنیه تاریخی وارد خواهد شد،.حال دردمندانه میپرسم روزی خواهد آمد که این کهنهزخم ها التیام یابند؟
*متن نوشتار، از کتاب ماتیکانِ کاشان، اثر نویسنده