کاشان آنلاین : پر بیراه نیست اگر بگوییم مهمترین اظهارنظر استاندار اصفهان در سفر اخیرش به دیار کاشی و گلاب، ریختن آب پاکی در مورد استان شدن کاشان بود.
نکته جالب اما در اظهارنظر صریح و شفاف سیدرضا مرتضوی پیرامون ماجرای استان کاشان، کنارگذاشتن تعارف و بیتوجهی به مناسبات دیوانی و کنایهزنیاش به عضوی از کابینه دولت سیزدهم بود،دولتی که خود مرتضوی استاندارش است.
مرتضوی که بعضا خود را به بیان جملات تاریخی هم علاقمند نشان میدهد و در آیین معارفه فرماندار کاشان در سخنی افلاطونی و عجیب و غریب گفته بود «کاشان را میتوان در روغن خودش سرخش کرد!»،این بار به ماجرای رؤیای تاریخی مردم یک شهر و منطقه ورود کرد و گفت (موضوع استان شدن کاشان یک نوع «بازی» برای رای جمع کردن است و مردم نباید در برابر این شعارها «گول بخورند» و دنبال آن بروند).
مرتضوی اگر چه یک اصفهانیست اما از جایگاه یک مسئول و نماینده دولت صراحتا نه تنها «کم بودن جمعیت» را یکی از موانع «قانونیِ» استانشدن کاشان میداند، بلکه تصریح میکند که «شهرستانهای اطراف کاشان نیز به شدت مخالف پیوستن به استان جدید هستند و میگویند ما میخواهیم زیر نظر اصفهان بمانیم».
بلافاصله پس از ابراز نظر مرتضوی در مورد داستان استان کاشان و بهکاربردن واژهها و عبارتهایی همانند رای و شعار و گول زدن و مخالفت شهرهای اطراف و .. ذهن بسیاری از اهالی خاطرهبازِ کاشان به سمت جواد ساداتینژاد رفت که حربه و ابزار مهماش برای راهیابی به مجالس دهم و یازدهم علاوه بر نداشتن رقبای قدر، استفاده از کلیدواژه «استان شدن» برای جلب رای بود.
نبش قبری که استاندار در کاشان بدان اقدام کرد دورانی را به یاد آورد که ساداتینژاد در مجلس دهم بواسطه استادی و تبحر عجیبش در لابیگری با وزرا، به جای تلاش بیوقفه در جهت تفویض اختیار ادارات کل به ادارات شهرستان کاشان (شهری که بدون مزایای «فرمانداری ویژه» فقط تابلویش را داشت و همچنان دارد) کلهمِ تخم مرغهای ایفای مسئولیتهای نمایندگیاش از دو شهرستان را در سبد وعده و شعار تبلیغاتی استان کاشان و بعدها گلساران چید!
او در طول دوره مجلس دهم با ترکیب متوازنِ (اصولگرایان،مستقلین و اصلاحطلبان) برغم آنکه جریان سیاسیاش در مجلس قدرت قاهر و دست بالایی نداشت اما به کرات و با انواع شیوههای تبلیغاتی و رسانهای چنان برای اهالی کاشان و آران و بیدگل وانمود میکرد که گویی در همین مجلس کار تمام است لیکن عاقبت طرح استان جدیدِ مدنظر ساداتینژاد تنها از فیلتر یک کمیسیون ۱۰- ۱۵ نفری عبور کرد و در لابلای صدها طرح در نوبت صحن ناپدید شد !! این اما در حالی بود که طرح فوق پس از نوبت صحن، دو خاکریز مهم تصویب نمایندگان و تایید شورای نگهبان را هم در پیش داشت ..!
جواد ساداتینژاد با همان ابزار و شعار استانشدن کاشان راهی مجلس فعلی شد،اما سه ماه بعد میوه عطش سیریناپذیرش به بلندپروازی را با راهیابی به کابینه دولت ابراهیم رییسی چید. او با خالی کردن کرسی نمایندگی دو شهرستان در بهارستان، پشت پایی نامیمون به آرایی که برای مجلس یازدهم کسب کرده بود زد تا عملا وعده نافرجامی که داده بود، به «درس و عبرتی تاریخی» برای مردم منطقه کاشان تبدیل شود اما پرسش اینجاست که آیا تنها مانع توسعه کاشان و عامل چالشهای این منطقه در همین سر و شکل تقسیماتی فعلی است؟
امروز برغم فراتر بودن مجموع پتانسیلهای اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و تاریخی کاشان از حدود ۱۷ استان، اما آنچه کاشان را به ویژه در ۱۵ سال اخیر در اتوبان توسعه ناگزیر به حرکتی لاکپشتوار کرده، دلایلی است که مردم هر روز با همه وجود آنها را لمس و احساس میکنند.
مواردی مانند انتصاب سلسلهوارِ مدیران کلان غیربومی و بیگانه با مختصات و ساختارها و مطالبات اجتماعی و فرهنگی منطقه،دخالت نگاههای قشری و سطحینگرِ شبه سیاسی در فرایندهای اداره شهر،غلبه برخی امیال سیاسی کودکانه بر اهداف کلان و بلندمدت منطقهای،تنزل جایگاه شورای اسلامی شهر به نهادی شعاری و سمبلیک و صرفا دورهمی، نگاه روزمرهمحور و کوتاهمدت مسئولانِ گوش بفرمانِ برخی اداراتِ فشل و تلاش همان مدیران برای کسب رضایت فلان مقام پرقدرت منطقهای به جای ارتقای کیفی حیطهی مسئولیت، تمامیتخواهی برخی مردان قدرت منطقه حتی در سطح انتصاب یک مسئول واحد خدمات یک اداره! و … از مصداقهائیست که میتوان با قاطعیت گفت کاشانِ امروز را با رکود توسعه مواجه کرده است.
شاید رؤیای استان کاشان مطابق آنچه استاندار دولت سیزدهم در این شهر گفت،کمی دوردست به نظر برسد، اما اجرای انتظارات و نتایج روی زمین ماندهی تابلوی «فرمانداری ویژه کاشان» پس از ۱۴ سال میتواند فعلا تا میزان زیادی از خلاء یک کاشان رشدیافته در سطح تقسیمات کشوری بکاهد.اقدامی که امروز تحقق آن تا حد زیادی به وسیله جایگاه جواد ساداتینژاد در دولت سیزدهم امکان بروز و ظهور دارد، اگر البته وی بخواهد.