کاشان آنلاین : در آستانه سالروز ارتحال مرحوم آیت الله حاج سید مهدی یثربی قدس سره،در گفت و گویی شنونده خاطرات و روایتهایی از سلوک رفتاری، دینی و مردمی امام جمعه فقید کاشان از زبان حجت الاسلام خبازی بودیم که در ادامه گزیده دیدگاههای وی در این گفت و شنود از نظرتان می گذرد ؛
پس از دادن مسئولیت،پیگیر کیفیت انجام آن هم بود
بنده سال ۵۰ از نیاسر برای فراگیری دروس حوزوی به کاشان آمدم و در اینجا( حوزه علیمه مرحوم آیت الله یثربی ) و در محضر استادمان مرحوم آیت الله حاج سید مهدی یثربی مشغول تحصیل شدم.آمدیم و ماندیم تا اکنون.۱۴-۱۵ ساله بودم که آمدم نزد مرحوم آقا که استاد ما بود و در درس مقدمات ایشان شرکت کردم.
آن زمان شهریه ما دو تومان (۲۰ریال) بود و با همان تا آخر ماه زندگی میکردیم و میساختیم. از سال ۶۲ هم با نظر و تاًیید مرحوم آیت الله یثربی نیز در شهربانی کاشان ( نیروی انتظامی)مسئول عقیدنی سیاسی بودم که تا بهمن ۸۸ هم ادامه داشت. مرحوم آقا البته وقتی فردی را به ارگانی برای مسئولیت می فرستاد، از احوال او غافل نبود و مرتب باصطلاحِ امروز او را رصد می کرد. مثلاً به خود من گفتند خیال نکنی شما را فرستادیم آنجا فراموشت کردهایم و پیگیر نیستیم! پرس و جو میکنم ببینم فلانی آنجا چطور عمل می کند. کارایی دارد یا نه. مردم راضی هستند یا خیر.
هر چه میگفت، همان را عمل میکرد
مرحوم آیت الله حاج سید مهدی یثربی،بزرگمردی است که نه فقط در کاشان و حومه و سراسر کشور حتی بعضاً تا خارج از کشور نیز با نام و خصوصیات ایشان آشنایی کامل دارند و شمار زیادی از محضر دروس اخلاقی و رفتار معنوی و انسانی این بزرگوار بهره مند شده اند. معمولاً بزرگان ما، علمای بزرگ روش و منش آنها این است که آنچه را که می گویند بدان عمل می کنند و مرحوم آیت الله یثربی از شمار آنان بود.
ایشان استاد شایستهای بود که حقیر با شناخت، سالها در محضر ایشان و به عنوان شاگردی کوچک در خدمت شان بودم و این گونه یافتم که واقعاً آنچه را که میگویند عمل می کنند. ایشان مهذب بود، با هوای نفسش مبارزه می کرد. فریب دل را نمی خورد، همیشه گوشش به فران خدا و دستورات ائمه معصومین و اجداد طاهرینش بود. بزرگمردی که مردم روزه دار کاشان حتی عدهای پابرهنه ارادت به او را در آن تشیع جنازۀ حدود ۶ کیلومتری اثبات کردند چرا که او را عالمی خدمتگزار یافتند.ایشان خود را خادم مردم می دانست.
مقید به دلجویی از خانواده شهداء
فراموش نمی کنم که در هشت سال دفاع مقدس، گاهی حدود ۵۰ شهید در شهر تشیع می شد و مرحوم آیت الله یثربی مقید بود به شخصه در خانه تک تک شهدا حاضر شود و به خانواده ها تسلیتگو باشد و از آنها دلجویی کند.علاوه بر این در مجالس ترحیم و یادبود یکایک شهدا نیز شرکت می کرد.خاطرم هست در دهه ۶۰ که بنده در شهربانی وقت مسئولیتی داشتم ما برنامهای مقرر کردیم که با چند گروه در مجالس یادبود شهدا در مساجد مختلف شرکت کنیم، مرحوم آقا هم البته چنانچه مردم به یاد دارند به صورت تک نفره همیشه در این مجالس حاضر بود. یک روز عصر با دوستان در حال بالارفتن از پلههای مسجد صادقیه جهت شرکت در مجلس یادبود یک شهید بودیم که ناگهان مشاهده کردیم، مرحوم آقا در حال پایین آمدن از پله ها و خروج از مسجد است.ایشان به محض رویت بنده با بیان احسنت و تمجید این رفتار، به شوخی گفتند شما من را تعقیب می کردید یا من شما را؟!
مخالف با حضور اجباری افراد در نمازجمعه
این بزرگوارِ خودساخته واقعاً از جهت دارابودن خصایص نیکو و اخلاقی کم نظیر بود و در هر رفتار و منشش و به ویژه «آزادمنشی» درسی به دیگران می داد.در دوره ای که بنده در عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی کاشان مشغول فعالیت بودم در جلسهای با حضور فرمانده انتظامی وقت تصمیم گرفتیم هر جمعه،از جهت ارتقای معنویت و هم نشاندادن حضور پربار این نیرو در پیش چشم مردم، چند نفر از پرسنل نیروی انتظامی با یونیفرم در نمازجمعه شرکت کنند. چد روز بعد برای جلسهای رفتم خدمت مرحوم آیت الله یثربی.بعد این که ایشان از ما درباره رخدادها و اخبار حوزه کاری پرسیدند با این پیش فرض که آقا حتماً از حضور پرسنل در نمازجمعه خوشحال میشوند، موضوع را به ایشان اطلاع دادم.
مرحوم آیت الله یثربی ابتدا تبسمی کردند و گفتند «بگذارید یک روز جمعه را اینها کنار خانواده شان باشند.چرا میخواهید به این پرسنل با اجبار، فشار وارد کنید که در نمازجمعه شرکت کنند؟بگذارید هر کس تمایل داشت حاضر شود و هر کس مایل نبود اجباری نباشد.» بعد از دیدار با مرحوم آیت الله یثربی،در اولین صحبگاه نیروی انتظامی کاشان بنده این نگاه و نظر مرحوم آقا را پشت تریبون مطرح کردم.برای ما جالب بود که در اولین نماز جمعه دیدیم حدود ۳۰ الی ۴۰ نفر از نیروها با یونیفرم و لباس متحدالشکل حاضر شدهاند. ببینید نگاه غیرجبری و آزاداندیشانه چنین قوه جذب و ثمراتی دارد.
من فرزندِ همان رسولِ مهربانی و گذشتم
یکی از ویژگی های مهم مرحوم آیت الله یثربی که اغلب سیاسیونِ دیروز شهر در آن اتفاق نظر دارند، تعامل و تفاهم و مهربانی با نیروهای سیاسی تندرو و مخالفِ رفتار و منش ایشان بود.به گونه ای که بارها اسباب تعجب و شگفتی همراهان مرحوم آقا را فراهم می کرد. آن افراد هر جا می نشستند باصطلاح علیه آقا سم پاشی میکردند اما واکنش آن مرحوم همیشه گذشت در برابر هجمه های ناجوانمردانه بود.
خاطرم هست یک بار که از حجم حمله برخی تندروهای سیاسی شهر به ایشان ناراحت بودم، وقتی در آن اتاق محقر خانه آقا دقایقی با ایشان تنها شدم با کمی لحن عصبانی و متضرعانه از ایشان پرسیدم چرا شما که تریبون نمازجمعه در اختیارت هست از خود دفاع نمی کنید؟! چرا اینها این سو و آن سو باید به راحتی علیه شما سمپاشی کنند؟بیایید و از خود دفاع کنید. ایشان اما بلافاصله دو زانو نشست و دو بار با تحکم از من پرسید: آقای فلانی، من کی ام ؟! ایشان وقتی متوجه شد مفهوم این پرسش برای من گنگ است بلافاصله پرسید: مگر من من مدعی نیستم که جدم پیغمبر است؟ این بار معنی پاسخ کوتاه مرحوم آقا را تا حدی دریافتم ولی ایشان در ادامه گفتند:مگر حضرت رسول،پیغمبر خدا و خاتم انبیاء نبود؟کودکان و برخی مردم در کوچه به او سنگ میزدند.شکمبه گوسفند و خاکستر بر سرش ریختند.حضرت رسول با آنها چه کرد؟ ولی مردم با من در کوچه و خیابان با احترام رفتار میکنند. شما چه توقعی دارید ؟
ببینید، این رفتار پیامبرگونه و گذشت و عطوفت ایشان بود که بین مردم منطقه بزرگ کاشان محبوبشان کرد. ایشان همان رفتار معصومین را سرلوحه کار خود قرار میداد. همان سلوک و رفتارهایی که در تاریخ از حضرات ائمه معصومین شنیده ایم.
حتی پیگیر اوضاع جسمانی ضعیف مخالفانش بود
نمونه عبرت آموز دیگری از مصادیق گذشت و حتی عنایت و توجه مرحوم آقا به مخالفان سیاسیشان را خود به عینه در آیین بزرگداشت شهید یکی از روستاهای کاشان مشاهده کردم.یک روز عصر با ایشان برای ساعت ۱۵جهت حضور در بزرگداشت شهیدی از یک روستا کنار منزلشان هماهنگ کردیم.ایشان خب از آنجایی که وقت شناس خوبی بودند،راس ۱۴:۵۵ در کوچه رؤیت شدند.زمستان بود و برف سنگینی هم می بارید و ما هم بدون چتر بودیم. به روستای مورد نظر که رسیدیم تا مقابل مسجد، شانه های مرحوم آقا پر برف شد. ایشان بلافاصله تکانی به عبایش داد و با هم وارد حسینیه شدیم. به محض ورود، دو تن از مخالفان سیاسی ایشان که مردم هم میدانستند چه ضدیتی با مرحوم آقا دارند را دیدم که آنها هم در مجلس حاضراند. مرحوم آیت الله یثربی در میان تعجب من،رفتند نزد آن دو نفر و با گرمی هر چه تمامتر آن دو را احترام کردند. برای من سئوال بود که آخر تا چه قدر مماشات؟!
بعد از حدود نیم ساعت که از مجلس خارج شدیم،بلافاصله در ماشین، مرحوم آیت الله یثربی به بنده گفتند: آقای خبازی، این بنده خدا ( یکی از همان مخالفان ) چرا اینقدر ضعیف الجثه شده؟ گفتم نمیدانم. فرمودند: یک بررسی کن، اگر مشکلی یا کمبودی دارد که رفع آنها از سمت ما مقدور است، کوتاهی نکنید. بلافاصله با تعجب گفتم آقا شما چه رفتاری دارید و آنها چه رفتاری؟! مرحوم آقا پاسخ داد «اینها پشیمان می شوند، نادم می شوند، بگذار ما کار خودمان را انجام بدهیم.» خب ببینید. همین منش و رفتار و سلوک را ائمه هدی هم با مخالفین خود پیش می گرفتند.
خوشحالم که کینه احدی را به دل ندارم
مرحوم آیت الله یثربی گذشت و مهربانی خود در حق مخالفین را تا جایی تمام کرد که در آخرین لحظات عمر به یکی از بستگان خود می گوید من خوشحالم چون کینهای از هیچ احدی به دل ندارم. ببینید، یک انسان واقعاً متقی و باایمان به چنین مراتبی می رسد، البته خیلی هم آسان نیست چون اینقدر باید با هوای نفس مبارزه کند تا به این درجه برسد که با همه آن حجم از مخالفتها و سم پاشیهای طولانی در دقایق آخر عمر بگوید خوشحالم که کینه احدی را به دل ندارم. این البته درسی است برای همه ما،برای بشریت،برای آیندگان که این قدر چنگ بر صورت هم نکشیم،این قدر با حیثیت هم بازی نکنیم.چیزی که اکنون واقعاً کیمیاست. درباره مردمداری و سلوک عاطفی مرحوم آقا با همه قشرها، خاطرات و گفتنی ها از مردم منطقه فراوان است که اگر همه تجمیع شود قطعاً چند جلد کتاب خواهد شد.
کمک غافلگیرانه به حاثه دیده از حریق
این خاطرۀ یکی از دوستان درباره عمق و میزان توجه مرحوم آیت الله حاج سید مهدی یثربی به امورات و دغدغه های مردم بسیار جالب است. به گفته این فرد سالها پیش در یکی از روستاها، منزل من آتش گرفت، همه چیزم سوخت، به گمان ما هیچ کس هم متوجه نشد چون اجازه ندادیم کسی حتی از همسایه ها باخبر شود. صبح روز بعد اما تلفن ما زنگ زد، مرحوم آیت الله یثربی پشت خط بود. مرا به خانه و دفترشان احضار کردند. وقتی نزد مرحوم آقا رسیدم،پرسیدند دیشب منزلات آتش گرفته؟! با کمال تعجب پرسیدم شما چطور باخبر شدی؟ همسایه ها هم متوجه این داستان نشدند!شما چطور مطلع شدی؟! فرمودند کاری به این داستان نداشته باش! بگو چقدر خسارت دیدهای ؟در ادامه هم یک وجه قابل توجهی هم به ما دادند.
فکر نکنم فردی یا شخصی خاطره تلخی از مرحوم آیت الله یثربی داشته باشد، چه روحانی چه مکلا. از هر کس درباره ایشان می پرسی واقعا برای مرحوم آقا طلب علو درجات دارد. با این که در برهه های مختلف ظلم زیادی به ایشان شد، ولی همه را فراموش کردند.در مورد باصطلاح مردم داری ایشان این روایت معروف است که افراد مختلف را با کمال میل در منزل ساده خود می پذیرفت و برای این موارد وقت نمیشناخت. به عبارتی خانه اش ماًمن مردم بود. از هر قشر و صنفی.
تفاوت عجیب و جالب دو امام جمعه در نوع ارتباطات مردمی
درباره تفاوتهای سلوک رفتاری مرحوم آقا با مردم در مقایسه با دیگر هم لباسان، این خاطره را خود شخصاً بیاد دارم که اوایل دهه ۶۰، ایشان نامه ای به من دادند تا به دست یکی از ائمه جمعۀ استانها برسانم. باید نامه دربسته به آن امام جمعه می رسید.راهی آن شهر و استان شدم و به دفتر گیرنده نامه که مراجعه کردم طبق سیستم خودشان باید به ترتیب در چند اتاق و قسمت این نامه ثبت میشد. از این اتاق به آن اتاق. مسئولان دفتر گفتند بروید تا ما خود پاسخ آن را ارسال کنیم. یعنی روش آنها برای برخورد با مراجعان این شکلی بود.
به کاشان و نزد مرحوم آیت الله یثربی که برگشتم،آقا گفتند چه کردی؟ به ایشان عرض کردم با نامه شما این شکلی برخورد شد.شما کجا و فلانی کجا؟! شما ولی کار مردم را خیلی ساده انجام میدهی. روزی دهها نامه و تقاضای مکتوب میآید،ولی مسئولان دفتر غیر از موضوع وجوهات، یکی را ثبتِ جایی نمیکنند و به قول معروف کار همه را سریع راه میاندازند. ایشان با تعجب و البته کمی لبخند به پاسخ من گوش دادند.