او کسی نیست جز مرحوم «دکتر امیرمسعود افسری». فرزند شادروان استاد امیرحسین افسری. پدری که مانند دو برادرش «محمد و نظام» طلایهداران هنر نقاشی و طراحی نقشه فرش در ایران بودند. همزمان با سالروز جاودانگی مرحوم دکتر امیرمسعود افسری کاشانی (۲۰ بهمن ۸۲ )، در گفت و گو با آقایان اکبر حلّی و مهدی هوشمندی نژاد که در برههای با آن مرحوم همکار و همقدمِ احیای چند بنا و اثر تاریخی شهرمان بوده اند، به سهم و نقش ایشان در احیا و برجستهکردن چندی از مواریث فرهنگیِ کاشان در دهه ۷۰ پرداختهایم.
نکتهسنج و متواضع،مانند دکتر امیرمسعود
سید اکبر حلّی: بنده مرحوم دکتر امیرمسعود افسری را از سال ۷۵ و زمان تاسیس رشته معماری سنتی در دانشگاه کاشان می شناسم. اولین دانشگاهی که در ایران با رشته معماری سنتی دانشجو پذیرفت دانشگاه کاشان بود و مکانی که با نام دانشکده آیت الله یثربی توسط مهندس محلوجی احداث و به دانشکده معماری کاشان تبدیل شد. سال ۷۵ برای نخستین بار من و دکتر امیرمسعود رسما با هم همکار شدیم. او یکی از مؤسسین این رشته بود. دکتر خیلی تلاش کرد تا رشته معماری سنتی را در دانشگاههای ایران نهادینه کند. لذا رشته معماری تاسیس شد و رییس گروه معماری دانشگاه کاشان هم خود دکتر امیرمسعود بود.
-البته ما از سال ۷۳ دوستیمان آغاز شد،یعنی زمانی که مرمت و احیای خانه ها در کاشان را با مرمت خانه طباطبایی در خرداد سال ۷۳ آغاز کردیم. آن زمان دکتر امیرمسعود بسیار به معماری علاقمند بود و به همین دلیل هنگام مرمتها میآمد و مینشستیم و درباره نوع معماری خانهها و اصول مرمتشان با هم صحبت میکردیم.بعد نوبت به خانه عباسیان و سپس عامریها و پس از آن هم حمام سلطان امیراحمد رسید که دکتر امیرمسعود افسری از عناصر انسانی نظریه پرداز و از ارکان مهم مرمت این اثر بود. او مرتب در جلسات کارشناسی شهرداری حضور پیدا میکرد زیرا عضو شورای فنی آن زمان شهرداری کاشان بود. من و دکتر امیرمسعود که عضو شوراهای فنی آن زمانِ شهرداری در حوزه معماری و شهرسازی بود در مباحث فنی دیالوگ های زیادی با هم داشتیم اما همکاری من و ایشان رسما از سال ۷۵ در دانشگاه کاشان آغاز شد.
-مرحوم دکتر امیرمسعود افسری به هنر و معماری علاقه فراوانی داشت و میتوانم بگویم در پرتو همین علاقه و تحصیلاتش،فرد منحصربفردی در معماری بود لذا وقتی رشته معماری سنتی در دانشگاه کاشان برپا شد،وی موفقترین رییس گروه معماری در طول تاریخ این دانشگاه بود.اگر بخواهم مرحوم دکتر امیرمسعود افسری را خیلی بجا و درخور معرفی کنم باید بگویم او متواضعترین و مؤدبترین انسانی بود که من در طول عمرم دیدهام، چنانچه برخوردهای گرم و صمیمیاش حتی با کارگران جزء هنگام حضورش در روند مرمت خانه ها زبانزد بود.
-جزیینگری و دقت در زوایای نهفته و پنهان معماری هم او را چهره برجستهای کرده بود.در این رابطه به طور مثال مرحوم دکتر امیرمسعود افسری حتی به نکات ریز ادبی هم در روند مرمت ها توجه داشت. او برای همه اهل هنر و فرهنگ احترام قائل بود. همه،از کارگرها تا بچههای دانشجو به دلیل برخوردهای خوش قلبانه و سرشت جاذبش او را دوست داشتند. می توانم بگویم هر کجا دکتر امیرمسعود بود، آنجا صفا و صمیمیت حاکم می شد.
-گاه در جلسات فنی حول مسائل فرهنگی و میراثی کاشان که در برخی جلسات حاضرانش به ۵۰ نفر می رسید،دکتر امیرمسعود می نشست و همه مباحث و نظرات را می شنید.او همیشه عادت داشت تا آخرین نفری باشد که ابراز نظر می کند. دکتر صبر میکرد تا همه نظرات گفته شود بعد سخنش را آغاز و نظرش را بیان میکرد و جالب این که غالب اوقات، با ایده و نظر عالمانه و متفاوتش روند جلسه را دگرگون و تصمیمات جلسه و خروجی آن را تغییر می داد.
-در یکی از خاطراتم با دکتر به همراه دانشجویان گروه معماری سنتی دانشگاه کاشان در اصفهان هنگام توضیحاتم درباره معماری مساجد می دیدم دکتر افسری خیلی ساده و بیپیرایه مانند یک دانشجو و لابلای بقیه روی زمین نشسته و به توضیحات من گوش میدهد در حالی که او یک استاد آکادمیک بود و از گفته های من مطلع بود ولی شاید شنیدنش از زبان یک معمار سنتی و کارکرده برایش جذابتر می نمود.
-خاطره دیگرم از دکتر امیرمسعود به احیای خانه تاریخی عطارها برمی گردد. این خانه را دانشگاه کاشان خریداری و من و دکتر نیز آن را با هم مرمت کردیم. دکتر امیرمسعود به عنوان مشاور عالی پروژه مشغول به کار بود و من هم معمار و مجری. خوب یادم هست که آن زمان در مرمت و بازسازی خانه عطارها با دکتر در مواردی اختلاف نظرهای کارشناسی داشتیم مثلا درهای اصیل خانهی قاجاری عطارها زمان پهلوی عوض شده بود.عقیده من این بود که درها باید عوض شود و برگردد به سبک قدیم آنجا.این یک قانون است که در مرمت، بنا را برگردانیم به سبک قدیم خودش. ولی دکتر با کمال ادب و متانت معتقد بود که ما باید نشان بدهیم درهای این خانه در دورهای عوض شده اما او مخالفتش را هیچ گاه صریح بیان نکرد و می گفت خب اگر می خواهید درها را عوض کنید دو ماه حوصله به خرج دهید و صبر کنید.عاقبت او دلایلی آورد تا من تسلیم شوم و بالاخره بعد از سالها به این نتیجه رسیدم که حق با دکتر بود.
-خاطره دیگرم از دکتر امیرمسعود بر می گردد به دورانی که پس از تغییر دولت در سال ۷۶، مهندس محلوجی دیگر در هیئت امنای احیای خانه ها مسئولیتی نداشت و در نتیجه احیای حمام سلطان امیراحمد به شهرداری واگذار و در این بین دکتر افسری هم مشاور معماری احیای حمام شد. مقداری از مرمت حمام گذشته بود که باتفاق ایشان و آقایان امینیان و هوشمندینژاد به یزد و کرمان رفتیم تا با مطالعه روی تغییرکاربری حمام های تاریخی این دو شهر الگویی برای حمام سلطان امیراحمد تهیه کنیم. روزی که در حمام گنجعلیخان کرمان بودیم، چند گردشگر خارجی و یک لیدر ایرانی هم در حمام حضور داشتند اما لیدر گروه نتوانست درباره حجامت در حمام های قدیم که پرسش یکی از اعضای تور بود توضیح بدهد. خوب خاطرم هست که دکتر امیرمسعود وقتی متوجه این موضوع شد با اجازه از آن لیدر، به زبان انگلیسی داستان حجامت را برای تور توضیح داد که برای بنده این تسلط و شیوه بیان از جانب دکتر خیلی جالب بود.
-نکته دیگر از دکتر امیرمسعود، تلاش ها و مطالعات و خدمات وی در حوزه معماری و شهرسازی در زمان اقامت و فعالیت ۳ ساله اش در تهران تا زمان درگذشت غمبارش بود. من وقتی پس از درگذشت دکتر طرح ها و پروندۀ پروژه های وی را بررسی کردم دریافتم او در این مدت به اندازه ۳۰ سال کار و فعالیت کرده که البته از آن مرحوم چون همیشه در حال فعالیت و تلاش بود، چیز چندان عجیبی نیست. پدر دکتر مرحوم امیرحسین افسری هم البته چهره به غایت هنرمند و شاخصی در عرصه طراحی نقشه قالی بود و البته عموهای دکتر که آنها هم در این سلسله هنرمند جای می گیرند.
-خاطرم هست روزهای بعد درگذشت دکتر، از پدر هنرمندش پرسیدم: چرا امیرمسعود اینقدر خوب بود؟ وی بلافاصله پاسخ داد: چیز عجیبی نیست. او فرزند من است چون پدرش در همه عمر به هیچکس بدی نکرده. روانشان به شادی.
رفتنش هنوز در باورمان نمیگنجد
مهدی هوشمندینژاد: گفتهها در مورد مرحوم دکتر سید امیرمسعود افسریکاشانی زیاد است. به نظرم خدمات و شخصیت ایشان هرگر فراموش نمی شود. خدمتی که ایشان به جامعه دانشگاهی شهر و همچنین به فرهنگ و هنر و تمدن شهر ما انجام داده اند، مثال زدنی است. سابقه آشنایی حقیر با دکتر افسری در چند پروژه مشترک میراثی با ایشان بود که اولین آن در خانه تاریخی آل یاسین رخ داد.
-طی سالهای ۷۷ -۷۸- ۷۹ شاهد تلاشها و زحمات ایشان در مرمت چند خانه و اثر تاریخی در کاشان مانند خانه آل یاسین بودیم که برنامهریزی، مشاوره و طراحی برخی از اصول مرمتی آنها با دکتر افسری بود چون در آن سالها، مهندس وکیل شهردار وقت ابلاغی برای مرحوم افسری صادر کردند تا به عنوان مشاور و طراح کلیه پروژه های شهری همکاری کنند.چند نمونه از این پروژهها هویت بافت تاریخی داشت که به بنده به عنوان مسول اداره بافت تاریخی شهرداری کاشان مربوط میشد و بابت این موضوع توفیق شد باتفاق ایشان و جناب حلی طی سفرهایی به یزد و تبریز و شیراز، برای کاربری حمام سلطان امیراحمد به یک الگو برسیم.
-از ویژگی های شخصی و شاید ایران دوستانۀ مرحوم افسری این بود که به هر شهری که رفتیم ایشان غذای سنتی آن شهر را اراده می کرد، لذا با این که شرایط فراهم بود و ما مهمان سیستم های اداری آن شهرها بودیم، باتفاق دکتر به عنوان مثال در بازار تبریز یکی از غذاخوری های سنتی را انتخاب می کردیم.
-از خاطرات روزمره که بگذریم، مؤسس رشته معماری سنتی در دانشگاه کاشان مرحوم افسری بود. بسیاری از شاگردان ایشان امروز در راًس پروژههای کلان شهری کشور هستند، از جمله مهندس مریم شکیبا به عنوان مرمتگر گچبری که از دانشجویان همان دوره معماری سنتی دانشگاه کاشان هستند.
-خدمتی که ایشان به حوزه دانشگاه و مجموعه آموزشی شهرمان کرد واقعا ستودنی و به هیچ وجه قابل فراموشی نیست. خاطرۀ خیلی تلخم از دکتر شبی است که صبحش،آن اتفاق هولناک در مسیر تهران-کاشان رخ داد.استاد حلی به من زنگ زد و پرسید شما ماجرا را شنیدهای که بنده با تاًسف و شگفتی اظهار بی اطلاعی کردم. ما همان شب سریع به سمت منزلشان حرکت کردیم که والدۀ گرانقدر و مرحوم پدر هنرمند دکتر افسری هم حاضر بودند و جز افسوس و هرمان و اشک چیزی در بین نبود. هیچ یک از ما در شهرداری و فعالان میراثی در باورمان نمی گنجید که چنین گنجینهای را از دست بدهیم.
پروژه مرمتی و احیای حمام سلطان میراحمد کاشان از پروژه ها و موضوعات طراحی شده توسط ایشان است. به جز خانه آل یاسین، میدان زجاجی کنونی و محور امیرکبیر که اکنون در حال اجراست هم از طراحیهای ایشان است. به هر صورت جای خالی دکتر افسری هنوز که هنوز است احساس می شود. آن مرحوم البته راه دوی هم نبرده بود چون بزرگان خاندان افسری،در خاندانی با شناسنامه افتخارآمیز در هنر و معماری پرورش یافته اند.یادشان گرامی باد.
*بازنشر از شماره ۸۰ نشریه (مردم سیلک- ۲۹ آذر ۱۴۰۰) با اندکی ویرایش